معنی آتنا: مظهر اندیشه و هنر و دانش، نام الهه یونانی، دختر زئوس خدای خدایان

بچه تر که بودم، برف که شدید می‌بارید بابا می‌گفت بگیرین تخت بخوابین، فردا حتما تعطیله!

ﻫﻨﻮز ﻫﻢ ﺑﺎ ﻣﺪاد رﻧﮕﯽ ﺧﺎﻧﻪ روﯾﺎﻫﺎﯾﻢ را ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻣـے ﻣﯿﮑﺸﻤــــــ !

معنی نسترن: گلی شبیه رز به رنگهای صورتی، سفید و زرد از خانواده ی گل سرخ است، رخسار و بناگوش معشوق

متن مغرورانه

گوشه ای بنشینی و بدون دخالت آدم ها باخودت خلوت کنی ، دستی به قفسه ی خاک گرفته ی ا

 یواش یواش به جایی می‌رسه که می‌تونه از یه اتفاق کوچیک به نقطه انفجار برسه.

که بعد از آن به تمام آدم های کلافه ای که می خواهند تنها باشند حق می دهی .

معنی نازنین:  دلربا، دوست داشتنی، زیبا، ظریف، قشنگ، گرامی، ناز، ناز آلود، نازپرورد، نازپرورده

معنی مهشید: پرتو ماه، ماهتاب، + ماه شید – ماه روشن و درخشان، پرتو ماه

یعنی عمه کوچیکه م نذاشته بود که بپوشه، گفته بود ما مادرمون مریضه و جا واسه این تشریفات نداریم فعلا و با همین بهونه ی الکی، یه عمر حسرت رخت سفیدِ عروس پوشیدنو گذاشته بود به دلِ مادرِ تازه عروسِ من!

برف بازیا و آدم برفی ساختنای بعدش‌ لذتش بهشتی بود انگار!

هنگامه ی بی قراری قرار ششم و لابلای بویِ حلوایِ جان گرفته از تردید نگاه های گریزانش و در انعکاس تصویر تارش توی نی نی لرزان چشم های مضطربم دوست معمولی بودیم!

معنی پانیذ: قند مکرر، شکر، شکر برگ، شکر قلم، نوعی از حلوا که click here از شکر و روغن بادام تلخ و خمیر می ساختند